بهزیستی و یادگیری در مدرسه

اگرچه تعاریف مختلفی برای اصطلاح "بهزیستی" وجود دارد ، اما توافق می شود که بهزیستی در مدرسه مجموعه ای از احساسات و نگرش های ذهنی نسبت به مدرسه را نشان می دهد. علاوه بر این ، لذت (برخی از اصطلاح "خوشبختی" استفاده می کنند) به طور کلی و همچنین در مدرسه به عنوان یک عنصر اصلی بهزیستی شناخته می شوند. بهزیستی در مدرسه به عنوان شاخصی از کیفیت زندگی دانشمند تعریف شده است و به سلامت و پیشرفت جسمی و روانی دانش آموزان کمک می کند. به همین ترتیب ، به شدت به یادگیری مرتبط است. بهزیستی در مدرسه شامل مؤلفه های شناختی ، عاطفی و جسمی ، یعنی افکار ، احساسات و احساسات یک یادگیرنده است. در نتیجه ، با ارزیابی های شناختی یک فرد مانند رضایت ، یا با احساسات مثبت گسسته مانند لذت ، تفاوت قابل توجهی دارد. بهزیستی در مدرسه را می توان از طریق رابطه جنبه های مثبت و منفی زندگی مدرسه توصیف کرد (ر. ک: هاچر 2008): هرچه تجربه مثبت تر باشد ، بهزیستی بیشتر می شود. سطح بالایی از بهزیستی نشانگر برتری احساسات مثبت و ارزیابی ها بر روی منفی است. هرچه تفاوت بین ابعاد مثبت و منفی بیشتر باشد ، بهزیستی دانش آموزان بیشتر می شود.

بهزیستی را می توان به بعد کوتاه مدت یا بلند مدت متمایز کرد. بهزیستی کوتاه مدت (بهزیستی دولت) نشان دهنده احساسات مثبت و شناخت نسبت به یک وضعیت واقعی ، به عنوان مثال ، لذت بردن و ارزیابی مثبت یک درس فیزیک است. بهزیستی طولانی مدت در مدرسه (بهزیستی صفت) نشانگر احساسات کلی فرد نسبت به و ارزیابی های زمینه مدرسه است ، به عنوان مثال ، در کل احساس خوبی در مدرسه دارد. پیشنهاد شده است که بهزیستی عادت نتیجه تجربیات مکرر بهزیستی کوتاه مدت ، به عنوان مثال ، ترکیبی از تجربیات مکرر لذت بردن در مدرسه و احساس شایستگی در هنگام یادگیری با وقایع بسیار کمی منفی است. با این حال ، بهزیستی عادت ، تجمع ساده ای از بهزیستی واقعی نیست زیرا تجربیات مربوط به ارتباط شخصی بالا می تواند تأثیر بیشتری در بهزیستی نسبت به موقعیت های کم اهمیت داشته باشد.

پیش زمینه نظری

بهزیستی در مدرسه به عنوان یک مفهوم خاص و ارتباط آن با یادگیری ، یک زمینه تحقیق نسبتاً جدید را توصیف می کند. دلایل مختلفی مسئول این پیشرفت دیرهنگام است:

تحقیقات بهزیستی در ابتدا بر بهزیستی بزرگسالان متمرکز است و مربوط به فرآیندهای یادگیری نبود. در سال 1969 ، بردبورن اولین کسی بود که بهزیستی ذهنی را از طریق تعادل تأثیر مثبت و منفی در زندگی روزمره توصیف کرد (به "در مقیاس تعادل تأثیر" مراجعه کنید). ساختمان تئوری فقط سالها بعد پیشرفته بود که بهزیستی به عنوان یک ارزش فردی و اجتماعی و همچنین یک نیاز روانی اساسی تعریف شد که بسیار فراتر از احساسات زودگذر است. امروز ، رویکردهای چند جزء ، همانطور که توسط (Ryff and Keyes 1995) پیشنهاد شده است ، به طور گسترده ای پذیرفته می شوند. بهزیستی ، بنابراین ، شامل مجموعه ای کاملاً مشخص از خصوصیات عاطفی ، شناختی ، اجتماعی و فیزیولوژیکی است.

جنبه های عاطفی مدرسه و تأثیر آنها بر یادگیری سالها به دلیل غلبه بر رویکردهای شناختی در یادگیری و آموزش مورد غفلت قرار گرفت. تأثیر متغیرهای عاطفی در مدرسه متمرکز بر اضطراب آزمون است یا در تنظیمات آزمایشی ، خارج از مدارس مورد آزمایش قرار گرفت (ر. ک. ، ایزن 1984). اگرچه این تحقیق بر اهمیت نقش احساسات مثبت و نگرش برای یادگیری و موفقیت تحصیلی تأکید کرده است ، اما علاقه به نقش احساسات در یادگیری و آموزش فقط با تحقیقات بهزیستی همراه بوده است.

رویکردهای غیر شناختی به یادگیری دانشمند در درجه اول با انگیزه دانش آموزان مرتبط بود. اگرچه برخی از تئوری ها قبلاً عناصر عاطفی را یکپارچه کرده بودند (به عنوان مثال ، Csikszentmihalyi 1975) ، جنبه های عاطفی به خودی خود مورد بررسی قرار نگرفتند بلکه به عنوان شاخص های جهت گیری انگیزشی خاص ، به عنوان مثال ، لذت بردن به عنوان شاخصی از انگیزه ذاتی تعریف شده بودند. در نتیجه ، حتی نتایج مربوط به بهزیستی به رسمیت شناخته نشد.

علاوه بر این ، تحقیقات آموزشی نتوانستند به طور خاص بهزیستی در مدرسه را مفهوم سازی کنند و از آن به عنوان یک اصطلاح عمومی برای هر جنبه ای مثبت در مدارس و زمینه های یادگیری استفاده کنند. علاوه بر این ، عدم وجود رویکردهای نظری در رابطه بین بهزیستی و یادگیری وجود داشت. بنابراین ، یافته های غیرمستقیم در مورد احساسات و تأثیرات با اصطلاح عمومی "بهزیستی" و بهزیستی در مدرسه ، به عنوان مثال ، با عدم وجود احساسات منفی نسبت به مدرسه یا با مفهوم آب و هوای اجتماعی اشتباه گرفته شد.

مراحل مهم در بهزیستی و تحقیقات یادگیری به محض انجام این کار در مدرسه با تحقیقات بهزیستی عمومی همراه بود. مشابه بهزیستی عمومی ، بهزیستی در مدرسه به عنوان یک کیفیت مشخص از ارزیابی و تجربه ذهنی تعریف شده است. اذعان شد که بهزیستی در مدرسه نیز باید به عنوان یک ساختار چند جزء به جای یک پدیده روانشناختی ساده از لذت یا سرگرمی مفهوم سازی شود. به این ترتیب ، بهزیستی در مدرسه با شش بعد توصیف شده است (هاچر 2010):

نگرش ها و احساسات مثبت نسبت به مدرسه به طور کلی

لذت در مدرسه

خودپنداره مثبت دانشگاهی

عدم نگرانی در مورد مدرسه

عدم وجود شکایات جسمی در مدرسه

عدم وجود مشکلات اجتماعی در مدرسه

نیاز به تمایز بین چندین مؤلفه بهزیستی توسط الگوی یافته ها در بین این مؤلفه ها پشتیبانی شد ، به عنوان مثال:

دانش آموزان درجه های پایین شکایات جسمی را در رابطه با یادگیری گزارش می دهند.

میزان گزارش شده از مشکلات اجتماعی در کلاس نسبتاً اندک است.

نگرانی از یادگیری و نتایج یادگیری در مدرسه بیشتر است.

کمبود لذت در مدرسه ، عمدتاً در رابطه با کارهای دانشگاهی ، می توان یافت.

تنوع پیش بینی کننده های بهزیستی دانش آموزان (مانند قبل از تجربه) و یادگیری (مانند پیش دانش) را می توان به سه بعد تقسیم کرد:

بهزیستی و یادگیری در مدرسه تحت تأثیر شرایط محیطی است: در درجه اول زمینه مدرسه. خصوصیات مدرسه مانند نوع مدرسه ، فرهنگ مدرسه ، تمرکز آموزشی و زیرساخت ها و امکانات بر رفاه و یادگیری متفاوت تأثیر می گذارد.

بهزیستی و یادگیری تحت تأثیر متغیرهای شخصیتی است. جنبه هایی مانند جنسیت ، خودکارآمدی ، انگیزه و تحمل ناامیدی تأثیر دارد زیرا آنها بر توانایی های دانشجویان در مدیریت چالش های دانشگاهی تأثیر می گذارند.

در اصل ، تأثیرات بر بهزیستی و یادگیری در مدرسه مربوط به تعامل شخص و محیط است. زمینه مدرسه با توجه به تفسیر و ارزیابی دانش آموزان تأثیرگذار خواهد بود و تأثیر ویژگی های دانش آموزان به اهمیت آنها از نظر توجه به محیط تحصیلی بستگی دارد.

تحقیقات علمی مهم و سوالات باز

به طور کلی ، تحقیقات بهزیستی توسط دو هدف هدایت می شود: (1) یکی شناسایی کیفیت جنبه های زندگی ، به منظور جلوگیری از تأثیرات مضر و بیماری.(2) مطابق با رویکرد سالوتوژنتیک به تحقیقات بهداشتی ، بهزیستی موضوعی اصلی برای روانشناسی مثبت در هدف خود برای حمایت از تعادل عاطفی و سلامتی است. بر این اساس ، تحقیقات مبتنی بر مدرسه با هدف تشخیص پیش بینی کننده های مهم ، و همچنین عواقب بهزیستی و یادگیری و تعامل آنها ایجاد می شود. از یک طرف ، بهزیستی در مدرسه نشانگر یک مجموعه دانشمند است که فرآیندهای یادگیری را قادر می سازد و از دانش آموزان در رسیدن به اهداف مهم دانشگاهی و اجتماعی پشتیبانی می کند. عملکرد اصلی آن در حفظ مبنای مثبت برای یادگیری در مدرسه نهفته است. از طرف دیگر ، یادگیری برای وقوع بهزیستی بسیار مهم است زیرا یادگیری موفق منبع مهمی برای لذت بردن در مدرسه است. بنابراین ، بهزیستی و یادگیری در مدرسه مفاهیم وابسته به هم هستند که بر یکدیگر تأثیر می گذارند. با این حال ، از دیدگاه نظری ، تجزیه و تحلیل رابطه آنها به طور جداگانه مفید است: (الف) چگونه بهزیستی بر یادگیری تأثیر می گذارد؟(ب) یادگیری چگونه به بهزیستی کمک می کند؟

تحقیق در مورد بهزیستی و یادگیری در مدرسه می تواند به سه دیدگاه متمایز شود:

چشم انداز سطح کلان: پشتیبانی از یادگیری و پیشرفت دانش آموزان عملکرد اصلی یک مدرسه است. بهزیستی مبنای مهمی برای هر نوع یادگیری و ارزش آموزشی آن است. این نشانگر کیفیت یک محیط یادگیری و همچنین نشانگر تناسب مدرسه و پیشرفت دانشمند دانش آموزان است. نظرسنجی های بهزیستی می تواند نشان دهد که مدارس از نظر بهزیستی و یادگیری دانش آموزان متفاوت هستند و از این طریق به تأثیر متغیرهای فرهنگ مدرسه اشاره می کنند. به طور کلی ، دانش آموزانی که در مدارس با جاه طلبی های دانشگاهی بالا (مدارس پیست بالا) شرکت می کنند ، از نظر بهزیستی نسبت به مدارس با آرمان تحصیلی متوسط (مدارس کم پیست) از نظر بهزیستی بهتر نمره کسب می کنند. علاوه بر این ، این روند وجود دارد که بهزیستی بالاتر است و نتایج یادگیری در نمرات پایین تر از نمرات پیشرفته بهتر است. افزایش بهزیستی را می توان در پایان آموزش اجباری یافت.

چشم انداز سطح مزو: تأثیرگذارترین زمینه برای بهزیستی و یادگیری کلاس است. کیفیت آموزش با آموزش معلم و همچنین مشارکت دانش آموزان تعیین می شود. علاوه بر آب و هوای مثبت در کلاس اجتماعی ، استاندارد مرجع فردی معلم و مراقبت از دانش آموزان از بهزیستی و یادگیری پشتیبانی می کند. در آموزش دانش آموزان محور ، سطح بالاتری از بهزیستی در مقایسه با دروس معلم محور گزارش می شود حتی اگر نتایج یادگیری نسبتاً بهتر نباشد. همچنین می توان تفاوت در حوزه های یادگیری را یافت: موضوعات بسیار خواستار (و اغلب انتخابی) مانند ریاضیات بیشتر با بهزیستی پایین تر از افراد با فشار دستاورد پایین تر (مانند تاریخ یا جغرافیا) همراه است.

بهزیستی و یادگیری در مدرسه-چشم انداز سطح خرد: چشم انداز فردی نیز از نظر بهزیستی و یادگیری در مدرسه ، به عنوان مثال ، پیش سازهای یادگیری عاطفی و شناختی ذهنی و همچنین نتایج یادگیری مرتبط است. بر این اساس ، دستاوردهای بالا سطح بهتری از بهزیستی را نسبت به دستاوردهای پایین نشان می دهند. اعتقادات و تجربیات خودکارآمدی با یادگیری دانشگاهی تأثیرگذار است ، در حالی که تأثیر مثبت خود را به خود اعتقاد ، تمایل به تلاش و امید به موفقیت بر می دارد. دختران بر روی احساسات و نگرش های مثبت نسبت به مدرسه ، بلکه در مورد مؤلفه های منفی مانند شکایات و نگرانی های جسمی نیز کسب می کنند. انگیزه ذاتی در مقابل با انگیزه بیرونی با بهزیستی و یادگیری مرتبط است. اضطراب آزمون با بهزیستی و یادگیری در مدرسه ارتباط منفی دارد.

با وجود افزایش علاقه به بهزیستی و یادگیری ، این موضوع از نظر توسعه نظری و روش شناختی نیاز به توجه بیشتری دارد. هنوز فقدان نظریه های بهزیستی در مدرسه ، یادگیری دانشگاهی و رابطه بین بهزیستی و یادگیری وجود دارد. در حال حاضر ، ابزارهای بسیار کمی که بهزیستی دانش آموزان را ارزیابی می کنند در دسترس هستند (ر. ک: هاچر 2008 ؛ ون پیتگم و همکاران 2007). علاوه بر این ، این سؤال که چگونه بهزیستی با سایر احساسات یادگیری و موفقیت مانند غرور یا کسالت ارتباط دارد ، هنوز هم باید مورد توجه قرار گیرد. همچنین در مورد تأثیر خاص طرح های آموزشی مختلف بر بهزیستی و یادگیری اطلاعات کمی وجود دارد.